معنی ماشین چاپ
فارسی به انگلیسی
Press, Printer, Printing Press
فرهنگ فارسی هوشیار
حل جدول
رتاتیو
ماشین چاپ سریع
رتاتیو
ماشین چاپ اتوماتیک
رتاتیو
نوعی ماشین چاپ
رتاتیو
ماشین چاپ خودکار
رتاتیو
نوشتن ماشین چاپ سریع
رتاتیو
نوعی ماشین چاپ مسطح
ملخی
نوعی ماشین چاپ سریع
رتاتیو
فارسی به عربی
صحافه
فارسی به آلمانی
Presse (f), Pressen
واژه پیشنهادی
متخی
اطلاعات عمومی
یوهانس گوتنبرگ
لغت نامه دهخدا
ماشین. (فرانسوی، اِ) مجموعه ٔ قطعات و ابزارهائی که برای ایجاد نیرو یا تولید چیزی تعبیه کنند. (از لاروس).
- ماشین برش، (اصطلاح صحافی) دستگاهی که بدان کناره های کاغذ یا کتابها و دفترهای صحافی شده را می برند و صاف می کنند.
- ماشین برنج کوبی، دستگاهی که بدان برنج را می کوبند تا از پوسته ٔ آن جدا کنند.
- ماشین تحریر، دستگاهی که با آن مطالب را روی کاغذ ماشین کنند و نویسند. رجوع به ماشین کردن شود.
- ماشین جوجه کشی، دستگاهی که تخم مرغها را در آن نهند و حرارتی مناسب بدان دهند تا از تخم ها جوجه بدر آید.
- ماشین چاپ، دستگاهی که بوسیله ٔ آن مطالب را چاپ کنند و آن بر دو قسم است: 1- ماشین چاپ حروفی و آن دستگاه چاپی است که دارای حروف الفبا (که آنها را از سرب ساخته اند) بوده، بوسیله ٔ آن مطالب را طبع کنند. و این خود سه گونه است: سطحی، استوانه ای و روتاری. در ماشین سطحی، یک صفحه مسطح و متحرک کاغذ را بر روی صفحه ٔ چاپ که در محل خود ثابت است فشار می دهد و شکل حروف سربی آغشته بمرکب چاپ بر روی کاغذ می افتد. در ماشینهای استوانه ای یک استوانه ٔ فلزی، کاغذ را بر روی صفحه ٔ چاپ که حروف سربی بر آن قرار دارند فشار میدهد و کاغذ چاپ شده بیرون می آید و جای خود را به کاغذ دیگری می دهد. در ماشینهای روتاری علاوه بر آنکه استوانه ٔ فلزی کاغذ را بر صفحه ٔ چاپ می فشارد صفحه ٔ چاپ هم به صورت لوحه ٔ یکپارچه و نیمدایره است که بر استوانه ٔ دیگری بسته شده است و این لوحه را بطریق «استرئوتایپ » تهیه می کنند و حاصل این گونه ماشین بسیار زیاد است و ساعتی 60000 نسخه چاپ می کند. 2- ماشین چاپ سنگی و آن دستگاه چاپی است که در آن به جای حروف سربی از نوعی سنگ مرمر استفاده می شود. مطلبی را در روی کاغذ مخصوص و مرکب مخصوص می نویسند، سپس کاغذ را یک شبانه روز در داخل آب نگه می دارند تا کاغذ و مرکب آن کاملاً آب بکشد. سپس یک قطعه سنگ مرمر را حرارت داده داغ می کنند و کاغذ را از آب بیرون آورده در روی مرمر پهن می نمایند و سنگ مرمر را در داخل منگنه قرار داده فشار می دهند. در این حالت شکل نوشته ٔ کاغذ در روی سنگ مرمر منعکس می گردد. وقتی که شکل نوشته بر روی سنگ مرمر منعکس شود یک بار با نورد به روی آن مرکب می مالند و بعد تیزاب (اسید نیتریک) می دهند. تیزاب محل خالی سنگ را به اندازه ٔ یک میلیمتر در خود حل کرده و نوشته در روی سنگ برجسته می شود. سپس همان سنگ را در صفحه ٔ ماشین قرار داده و به چاپ مشغول می شوند. در حقیقت سنگ مرمر به جای حروف می باشد. اکنون چاپ سنگی از رواج افتاده است.
- ماشین چوب بری، دستگاهی که بوسیله آن تنه ٔ درختان را بریده به قطعات چوب و تخته تبدیل کنند.
- ماشین خیاطی، دستگاهی که بوسیله آن جامه دوزند. چرخ خیاطی، و آن اقسامی دارد: دستی، پایی، الکتریکی (برقی).
- ماشین رخت شویی، دستگاهی که در آن لباسها را بطور خودکار شویند.
- ماشین ریش تراش (تراشی)، دستگاهی برقی که بوسیله ٔ آن موهای صورت را تراشند.
|| اتومبیل.
- ماشین مشدی ممدلی (مشهدی محمدعلی)، اتومبیل قراضه و زهواردررفته و کهنه و خراب. این تعبیر مستفاد از یک ترانه ٔ نسبهً قدیمی است که با این جمله آغاز می شد: ماشین مشدی ممدلی، نه بوق داره نه صندلی... الخ. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده).
|| ترن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- ماشین اسبی، مقابل ماشین دودی. واگن اسبی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ترکیب بعد شود.
- ماشین دودی، قطار راه آهن (مخصوصاً به قطار راه آهن تهران - حضرت عبدالعظیم، که سابقاً وجود داشته اطلاق می شده).
- مثل ماشین کار کردن، مرتب و صحیح و منظم و دقیق کار کردن.
معادل ابجد
407